![]() |
مواظب رفتارمان باشيم
روزي دزدي در راهي بسته اي يافت كه در آن چيز گرانبهايي بود و دعايي نيز پيوست آن بود .
آن دزد بسته را به صاحبش برگرداند .
او را گفتند : چرا اين همه مال را از دست دادي ؟
گفت : صاحب مال عقيده داشت كه اين دعا ، مال او را حفظ مي كند . و من دزد مال او هستم ، نه دزد دين .
اگر آن را پس نمي دادم و عقيده صاحب آن مال ، خللي مي يافت ؛ آن وقت من ، دزد باورهاي او نيز بودم و اين كار دور از انصاف است !!!!


